امیرعلی جونمامیرعلی جونم، تا این لحظه: 12 سال و 24 روز سن داره

هدیه ای کوچک اما خاطره ای بزرگ

سفر به بندر عباس

       امیرعلی من: امسال عید تو اولین سالی است که کنار ما هستی . عید امسال ما به همراه مامان جون و باباجون و دایی حمید و تموم عمو جونات به بندر عباس رفتیم اونجا خیلی هوا گرم بود به خاطر همین زیاد بیرون نرفتیم اما خیلی خوش گذشت.من و مامانم و بابام بعد از چند روز در بندرعباس برگشتیم ولی شما به همراه همه به کیش سفر کردین انشالله که به همه شما خوش بگذره.                           ...
11 فروردين 1392

یه کار جدید

                                                          عزیز من: تازگی ها تو وقتی میری تو ماشین اینقدر گریه می کنی تا بابا احمدت بغلت کنه که به فرمون دست بزنی  و بازی کنی.اینم یکی از شیطونیای جدیدته ها .   ...
11 فروردين 1392

دوست دارم

می خوام بگم بی تو میمیرم می خوام بگم تو دنیای منی .. می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره .. می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !! می خوام بگم شدی مجنون عشقم … می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم ! می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم … می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم … می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم .. می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم !! می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم !! می خوام بگم مثل نفسی برام می خوام بگم در حد پرستش دوست دارم …. دوست دارم عشقم روژین...
21 اسفند 1391

عمو جون امیرعلی

یکی از عمو های امیرعلی عمو حامد  امیرعلی وقتی اونو می بینه یه حس خاصی بهش دست می ده وسریع می شناستش. عمو حامد امیرعلی که همون دایی حامد منه عاشق امیرعلی وتازه سال دیگه خدا بهش یه بچه میده. ...
25 بهمن 1391

سفر شمال

امیرعلی  عشقم  اولین سفری که با خانوادت به تنهایی رفتی شمال بود . شما تو یک هتل شیک رفتید و فکر می  کنم خیلی بهت خوش گذشته ...
25 بهمن 1391

نشستن

عزیز دلم تو یه کار جدید دیگه یاد گرفتی شما یاد گرفتی بشینی  وقتی هم که نشستی  هرچی رو زمین بود تو دهنت بکنی همه دنبالت باشن تا خدایی نکرده اونو نخوری ...
13 بهمن 1391

اولین زمستان

زمستان امسال ما به همراه بابا و مامانت و خاله محبوبه به آبعلی رفتیم مامانت هم برای این که سرما نخوری اینقدر لباس تنت کرده بود. ...
11 بهمن 1391

شب یلدا

                    امسال شب یلدا همه به خونه مامان جون و باباجون رفتیم .همه اونجا بودن عمو حامد؛عمو احسان؛عمو حمیدو... عزیز دلم امسال اولین سالیه که شب یلدا تو در کنارمون بودی. ...
11 بهمن 1391