امیرعلی جونمامیرعلی جونم، تا این لحظه: 12 سال و 23 روز سن داره

هدیه ای کوچک اما خاطره ای بزرگ

راه رفتن

1392/1/31 16:03
نویسنده : روژین لقمانی
759 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز که خونه مامان جون بودیم یکدفعه دیدیم دستتو گرفتی به میز و داری بلند میشی

بعد که بلند شدی دو سه قدمی راه رفتی و افتادی زمین . خیلی قشنگ راه میریا خوشگله. 

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

romina
7 اردیبهشت 92 16:03
آفرین عزیزم. ماشااله خیلی خوش گلی هااااا


ممنونم شما لطف داری
سمیه مامان پارسا,سارا
23 اردیبهشت 92 17:45
سلام رژین جون میشه یادم بدی چطور رو عکس مینویسی خیلی نازشده


این بک بنر یکی از کاربرهای نینی وبلاگ برام درست کرده برو تو پرسش و پاسخ بنویس کی بلده بنر درست کنه امیدوارم موفق بشی
الهام مامان علیرضا
27 اردیبهشت 92 13:00
ماشاله به امیرعلی پسر دوست داشتنی

آفرین به روژین خانم
خیلی همت کردی عزیزم
مطمئنا امیر علی در آینده قدردان زحمت شما خواهد بود
به علیرضای منم سر بزن و با ما دوست شو.



چشم حتما شما رو لینک میکنم
الهام مامان علیرضا
27 اردیبهشت 92 20:53
منم شما رو لینک کردم عزیزم.
مامان ماهان
31 اردیبهشت 92 10:42
روژین جان می دونم موقع امتحانات ولی سعی کن مطالبتو بروز کنی و اتفاقات جدیدو بنویسی


باشه سعی خودمو میکنم
الهام مامان علیرضا
2 خرداد 92 13:08
روزت مبارک مرد کوچک
الهام مامان علیرضا
8 خرداد 92 10:52
خستۀ امتحانات نباشی روژین خانم






ممنونم ولی هنوز تموم نشده